بازاريابي يا فروش

تفاوت بازاريابي و فروش چيست؟/ همان طور كه مي دانيد، تقسيم بازاريابي و تقسيم فروش دو ركن اصلي شركت ها هستند كه نقش بسزايي در كاميابي و احتمالا شكست آنها برعهده دارند. اما كاركرد و وظايف اين دسته كاملا متفاوت است و كارآزمودگان اين دو دسته نيز قاعدتا بايد در دامنه كاري خويش صاحب تجربه باشند. اما متاسفانه گاهي هم در پيرامون آكادميك و هم در پيرامون شغل اين دو با هم اشتباه گرفته مي شوند و انتظارات از كارشناسان بازاريابي و يا فروش پوشش دادن وظايف ديگري است. پس نوشتار اي بخوانيد در مقوله ” تفاوت بازاريابي و فروش ”
تفاوت وسط بازاريابي و فروش زمينه مهمي است زيرا تركيب هنرمندانه و ريزبين بازاريابي و فروش براي رشد موفقيت آميز يك سوداگري حياتي است. همان طور كه مستحضريد بازاريابي پروسه نظام مند برنامه ريزي، اجرا و مهار فعاليت هايي در سوداگري است كه خريداران و فروشندگان را به هم پيوند مي دهد و فروش يك تراكنش مياني دو شخص است در جايي كه خريدار كالايي يا خدماتي(ملموس يا غيرملموس) را در قبال تبادل پول گرفتن مي كند.
تعيين طيف دامنه فعاليت هاي فروشِ خدمات و كالا، بستگي با مشتري ، پيش بيني نيازهاي آينده و داشتن استراتژي براي مواجهه با آن احتياج در روابط طولاني مدت روش و نگرش بازاريابي  است اما مطابقت دادن نيازهاي مشتري با محصولات حال آماده كمپاني شيوه تقسيم فروش است.تمركز در بازاريابي بر كليت گستره ترويج و پيشبرد، سلسله تامين، قيمت محصولات و خدمات، به ارمغان آوردن مايحتاج و خواسته هاي مشتريان بوسيله كالا و خدماتي است كه كمپاني ارائه مي دهد، اما تمركز اصلي بخش فروش برآورده كردن ميزان فروش هدفگذاري شده است.آناليز بازار، كانالهاي توزيع، خدمات و كالاهاي رقابتي، استراتژي هاي بها گذاري، تعقيب فرآيند فروش و ميزان سهم از بازار و بودجه بندي جزو پروسه بازاريابي است ولي معمولا پروسه فروش يك پروسه يك به يك است.
تفاوت بازاريابي و فروش
چيزي كه شناسه گويا در كل جاي جهان مديران بازاريابي و مديران فروش خيلي با هم برادر نيستند!
تحقيقات بازار، تبليغات، فروش، روابط عمومي، خدمات و خوشنودي مشتريان گستره كار و جنبش بازاريابي است اما اين حوزه در فروش به ترغيب كردن مشتري براي خريد كالاهاي فرآوري شده براي به برآورده تشكيل نيازهاش اندك مي گردد. در ضمن افق بازاريابي وسيعتر از افق پيش روي فروش است. معمولا بازاريابي اينكه چگونه مي توانيم به مشتري برسيم و وابستگي طولاني با وي برقرار كنيم را ذكر مي دارد ولي فروش خود، قصد نهاي بازاريابي است.و در نهايت اينكه بازاريابي ساخت هويت برند را قصد پيمان مي دهد كه اين هويت براحتي با برآورده كردن نيازها مرتبط مي شود ولي فروش  يك استراتژي براي ملاقات ديد مايحتاج به روش هايي فرصت طلبانه و شخصي است كه بوسيله تعاملات انساني توسط مي آيد. فروش هيچي ارتباطي بر هويت برند، وابستگي طولاني و مكرر ندارد و به بيان ساده ديد احتياج در زمان درست است.
در ك تفاوت وسط بازاريابي و فروش  مهم است زيرا تركيب هنرمندانه و دقيق بازاريابي و فروش براي رشد كاميابي آميز يك سوداگري حياتي است.
هدف نهايي بازايابي برپايي علاقه به فرآورده و خلق مشتريان بالقوه است. كار و جنبش هاي بازاريابي شامل موارد پايين مي گردد:
تحقيقات مصرف كنند براي مشخص برپايي نيازهاي مشتريانتوسعه فرآورده يعني طرايح و آفريدن؛ نوآفريدن محصولات كه نيازهاي حال حاضر را آينده را پوشش دهند.تبليغ محصولات براي افزايش اخطار و ساخت برندقيمت گذاري محصولات و خدمات براي به حداكثر رساندن درآمداما از جانب ساير كار و جنبش هاي فروش برتبديل مشتريان نهفته به مشتريان بالفعل تمركز دارد. در واقعيت فروش بيشتر يكراست درگير تعامل با مشتريان احتمالي براي ترغيب آنها به خريد محصولات مي گردد.همچنين بازاريابي علاقمند به تمركز به عمده مخاطبان( يا هر موضوعي در اينباره) دارد در حاليكه فروش علاقمند به تمركز بر بستگي شخصي و يا در گروه هاي كوچك با مشتريان احتمالي دارد.