تفاوت بازاريابي و فروش چيست؟

۷۲ بازديد

فروش عبارت است از فعاليتي كه در طي آن ازآنش محصول از توليد‌كننده به توزيع‌كننده، از توزيع‌كننده به عمده‌فروش، از عمده‌فروش به خرده‌فروش و از خرده‌فروش به مصرف‌كننده‌ي پاياني منتقل مي‌شود و در ازاي آن پول يا هر چيز باارزش ديگري پرداخت مي‌شود و

فرق بين بازاريابي و فروش در ايران

هدفِ آن افزايش درآمد است. اين فرايند ابتدا قرارداد مياني خرده‌فروش و مشتري است.
معمولا براي افزايش فروش قيمت‌هاي اخص يا تخفيف‌هايي به مشتري ديتا مي‌شود لغايت آنها به سوي محصولات جذب شوند. فعاليت‌هاي زيادي براي افزايش فروش مي‌توان اتمام داد، ازجمله:
نمايش محصول؛توافق با شركت‌هاي ديگر؛برآورده كردن نيازهاي مشتري‌ها؛بستن قرارداد؛استفاده از استراتژي تجارت الكترونيك.حتما بخوانيد: آشنايي با گونه ها فروش سر راست و مراحل آنتعريف بازاريابيتقاوت بازاريابي و فروش - تعريف بازاريابي
اصطلاح بازاريابي از واژه‌ي «بازار» ساخته شده است كه به معناي تحليل و رسيدگي نيازهاي مشتري است الي شركت با پروا به نيازهاي مشتريان محصولات خويش را توليد كند. شركت‌هاي به‌دنبال معيارهاي تازه‌اي هستند تا علايق و موارد مطلوب و ناپسند را از عقيده مشتري‌ها مشخص كنند. بازاريابي دربرگيرنده فعاليت‌هايي مي‌شود كه ارزش فرآورده را براي مشتري‌ها افزايش مي‌دهد. براي نمونه با شفا تصوير برند باعث افزايش ميزان فروش مي‌شوند.
معمولا براي افزايش بازارِ يك محصول، پيشنهاد‌هاي ويژه‌اي مطرح مي‌شود لغايت مشتري‌هاي جذب آن شوند. فعاليت‌هاي بازاريابي عبارتند از:
تحقيقات بازار؛توليد محصول؛پيشنهاد اخص براي محصول؛تبليغ محصول؛صحبت كردن درباره‌ي ارزش محصول؛فروش محصول؛خدمات بعد از فروش؛رضايت مشتري.حتما بخوانيد: كارايي رنگ در تبليغات و بازاريابي چقدر است؟تفاوت‌هاي اصلي مياني بازاريابي و فروشتقاوت بازاريابي و فروش - تفاوت‌هاي اصلي وسط بازاريابي و فروش
فروش عبارت است از تغيير مالكيت يك فرآورده از فردي به فرد ساير در ازاي قيمتي مشخص، د‌رحالي‌ كه بازاريابي فعاليت‌هاي مربوط به تحليل بازار و درك نيازهاي مشتري‌ است، به‌طوري‌ كه هر موعد كه محصول جديد شناسايي شد مشتري‌ها با اشتياق آن را خريداري كنند.فروش در رابطه‌ي تن به نفر شكل مي‌گيرد، اما بازاريابي شامل رابطه‌ي يك نفر با كسان بسياري است.فروش شامل رويكردي مجزاست كه بر فروش همه‌ي چيزهايي كه فرآوري شده‌اند تمركز دارد. درمقابل بازاريابي رويكردي يكپارچه است كه تمركزش بر نيازهاي مشتري و برآورده كردن آنهاست.فروش فرايندي كوتاه‌مدت است درحالي‌ كه بازاريابي فرايندي طولاني‌مدت است.فرايند فروش دربرگيرنده تبادل كالا در ازاي پول است. اما بازاريابي شامل تشخيص نيازهاي مشتري و برآورده كردن آنهاست.فروش فعاليتي است كه بدست افراد تحريك مي‌شود و حول محور آنها شكل مي‌گيرد ولي بازاريابي فعاليتي رسانه‌محور است.در فروش اين اصل كه مشتري بايد مراقب باشد حاكم است، ولي ريشه-بن-بيخ حاكم بر بازاريابي اين است كه فروشنده بايد مراقب باشد.در بازاريابي تأكيد بر نيازهاي بازار است، ولي در فروش بر نيازهاي شركت تمركز مي‌شود.در فروش مشتري آخرين حلقه‌ است براي مثال نخست محصول توليد مي‌شود و سپس به مشتري فروخته مي‌شود. اما در بازاريابي نخستينگي با مشتري است، چرا كه نخست نيازهاي او تشخيص داده مي‌شوند و فرآورده طبق آنها فرآوري و به مشتري فروخته مي‌شود.فروش مشتري‌محور است اما بازاريابي محصول‌محور.فروش بر كسان تمركز دارد، براي مثال از راه رابطه‌ي سر راست با مشتري او را متقاعد مي‌كند كه فرآورده را بخرد. اما بازاريابي بر عموم مردم متمركز است، براي نمونه ارزشي در محصول برپايي مي‌كند لغايت فروش افزايش پيدا كند.فروش از استراتژيِ تنگنا استفاده مي‌كند (محصول به مشتري تحميل مي‌شود) درحالي‌ كه بازاريابي از استراتژيِ كشش كاربرد مي‌كند (مشتري خودش به سمت فرآورده مي‌آيد).شباهت‌هاتقاوت بازاريابي و فروش - شباهت‌ها
براي اداره‌ي كامياب بسياري از كسب‌وكارها، بازاريابي و فروش پيش‌نيازهاي اصلي هستند تا كسب‌وكار بتواند براي مدت طولاني دوام بياورد. اين دو فعاليت‌ در برخي از نقاط به هم كم و بيش مي‌شوند، چرا كه هدف اوليه‌ي هر دو افزايش درآمد و شفا تصوير برند است.
از يك سو فروش بر فروشِ محصولات و خدمات به مشتري‌ تمركز دارد و از سوي ساير بازاريابي، بازار مناسبي را براي فرآورده برپايي مي‌كند تا حجم فروش موردنظر به دست آيد. به بيان ساير آخرين گام در بازاريابي فروش است و مستلزم يك تيم بازاريابي خوب مي‌باشد. به اين ترتيب اين دو اصطلاح، ارتباطي دوسويه با يكديگر دارند.
مثالآقاي جيمز مي‌خواهد در حومه‌ي شهري كه در حدود ۲۰ هزار تن جمعيت دارد، يك فروشگاه باز كند كه غذاهاي هندي براي مشتري‌ها حاضر مي‌كند، چرا كه چنين فروشگاهي در اين ناحيه وجود ندارد. او ابتدا براي اجاره‌ي مغازه، خريد مبلمان، كاركنان و سرآشپز خوب هزينه كرد اما پس از سه يا چهار ماه متوجه شد كه ساير پولي برايش باقي نمانده است، چرا كه به اندازه‌‌اي مشتري وجود نداشت كه بتواند مراجعت سرمايه‌ي احسان داشته باشد.
پس از آن تصميم گرفت الي از راه رسانه‌هاي مختلف مانند راديو، تلويزيون، پوستر و موارد ساير براي رستورانش تبليغ كند. نتيجه‌ي اين كارها مثبت بود و درآمدش به ميزان قابل توجهي افزايش پيدا كرد. علت اين رويداد اين است كه او از بازاريابي و فروش به‌خوبي در كنار هم بهره‌گيري كرد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.